نویسنده در آغاز، به منظور شناسایی فلسفهی افلاطون سیر اندیشه و فلسفهی پیش از افلاطون در عهد یونان کهن را بررسی میکند. وی در این خصوص میگوید: نخستین فیلسوفان یونان (600-450 ق م) نخست در تلاشی برای دستیابی به اصل وحدتبخشی بودند تا بتوانند تنوع و کثرت عالم را توجیه کنند. آنها در این راه با مسائلی از قبیل ماهیت واقعیت، تقابل تغییر و ثبات، و تمایز بین وحدت و کثرت روبهرو بودند". وی با این دیدگاه که سقراط بیشترین تاثیر را بر فلسفه و حیات افلاطون داشته، به زندگی، احوال و اندیشههای سقراط نیز اشارتی میکند؛ سپس زندگی و آثار افلاطون را بررسی کرده در بخش اصلی مهمتر مباحث رسالهی "جمهوری" را معرفی و تبیین میکند. گفتنی است رسالهی جمهوری در اصل مباحثی است که افلاطون در آکادمی به آنها پرداخته است. اصلیترین دلمشغولی افلاطون در این رساله، تعریف مفهوم عدالت و پاسخ به این پرسش است که چرا زندگی عادلانه بهتر از زندگی ظالمانه است. وی همچنین در این رساله ماهیت و ساختار مدینهی فاضله را بررسی میکند و موضوع تربیت حاکمان، ماهیت نفس و تعلیم و تربیت را مطرح میسازد و به شرح نظریهاش دربارهی هنر میپردازد.