کتاب حاضر یکی دیگر از مجموعه داستانهای فارسی است که ماجرای آن درباره دو دوست به نامهای سیدحمید خرم دین و سهراب کاویانی میباشد .آنها به همراه چند نفر دیگر از دوستانشان، هر روز بعد از مدرسه یا به سینما میرفتند و یا در پارک جمع شده و گپ میزدند .اما مدتی بود که سید حمید در جمع دوستانش حاضر نمیشد و به بهانههای مختلف از آنها دوری میکرد .روزی سهراب تصمیم گرفت، به هر طریق ممکن حقیقت را بفهمد و طولی نکشید که متوجه شد، سید حمید جزء کسانی است که اعلامیهها و نوارهای سخنان حضرت امام را پخش میکنند و او را در میان کسانی یافت که تا به حال ندیده بود . بالاخره دوستی آنها موجب شد که سهراب با اینکه پدرش یک نظامی متعصب و از خدمتگزاران شاه بود، قدم در راهی بگذارد که هرگز فکرش را نمیکرد ...