خلاصه :
کتاب حاضر مشتمل بر چند داستان کوتاه است که با زباني ساده و روان نگاشته شدهاند. «ايمان»، «بيکاري»، «اولين قطره باران»، «آينده نگار»، «راز شاعرانه»، «دستانداز»، «قيافه يک نويسنده»، «خوانندگان محترم»، «تماشاي آينده»، «مادر هميشه مادر است» عنوانهاي برخي از داستانهاي کتاب هستند. در داستان «جوان» ميخوانيم: «عابران روزمره که انگار انگيزهاي براي تغيير مسيرشان يافته بودند به سمت صحنه تصادف به حرکت درآمدند. موتورسوار جوان چون معرکهگيرها روي آسفالت و رو به آسمان دراز کشيده بود».